سالار لشکر(رِ لَ کَ) وازع. (منتهی الارب). امیر لشکر. فرماندۀ سپاه. سردار سپاه. فرماندۀ لشکر. رجوع به سالار شود ادامه... وازع. (منتهی الارب). امیر لشکر. فرماندۀ سپاه. سردار سپاه. فرماندۀ لشکر. رجوع به سالار شود لغت نامه دهخدا